امیر محمدامیر محمد، تا این لحظه: 17 سال و 30 روز سن داره

Kids' Zone

نقاشی انگشتی بوقلمون

  پسرم عاشق اینه که با دستای کوچولوش نقاشی کنه. این هم یک مدل نقاشی انگشتی. اول با رنگ دلخواهتون یک کمان بکشید. وقتی کمان اول خشک شد با یک رنگ دیگه کمان دوم را بکشید.میتونید رنگها را متنوع تر و تعداد کمانها را هم بیشتر کنید.بعد با ماژیک براش صورت بکشید.   ...
27 مهر 1391

کاردستی بره ناقلا

اگه بچه شما هم کارتون بره ناقلا را دوست داره میتونید باهاش این کاردستی را درست کنید. دست بچه را روی یک مقوای سیاه رنگ بگذارید و شکل آنرا بکشید. کمی پنبه را به شکل پشمهای گوسفند روی شکل دتی که کشیده اید بچسبانید و بعد هم روی انگشت شصت چشم و دهان برایش بکشید!! ...
27 مهر 1391

شهر آشپزی

  یکی از راههای سرگرم کردن کودکان این است که در خانه برایشان شهر درست کنید. مثلا میتوانید در آشپزخانه منزل خود شهر آشپزی داشته باشید.بسیاری از مادران با حضور کودکان در آشپزخانه مشکل دارندوسعی می کنند با داد و فریاد آنها را ازاین محیط خارج کنند.اما با کمی صبر و حوصله و کم کردن حساسیت ها میتوانید آنها را در آشپزی هم شریک کنید. توی شهر آشپزی کودک شما میتواند کاملا با انواع مواد غذایی آشنا شود. انواع وسایل آشپزخانه و خطرات احتمالی آنها را میشناسد. من کف آشپزخانه را با یک سفره یا پارچه بزرگ میپوشانم. امیر میتواند وسایل لازم برای آماده کردن یک غذا و یا شیرینی را خودش پیدا کرده و بیاورد. بعد مواد لازم را آماده کرده و میآورد.حتی شکستن تخم م...
27 مهر 1391

چرت بهارونه

   حتما می دونید که چرت انواع مختلفی داره. تا حالا راجع به چرت مصلحتی شنیدین؟  جشن نوروزی مهد سروناز بود با کلی برنامه های شاد و جالب که بچه های نازمون اجرا کردن. آ قا امیر محمد گل ما هم رفتند رو سن و با اعتماد به نفس خوبی سرودی را که تمرین کرده بودند خوندند. اینها کوچکترین بچه ها یعنی گروه ۳ ساله ها بودند. خلاصه بعد از اجرا خانم مجری اومد که اسمشونو بپرسه که امیر جان برای در رفتن از گفتن اسمش بلا فاصله خودش را زد به خواب . اینقدر قشنگ فیلم بازی کرد و حتی گردنش هم کج کرد که معلوم بشه قشنگ خوابه  آمفی تئاتر که منفجر شدند از خنده. ...
27 مهر 1391

بشکن بشکنه

  بازم مامان سرش شلوغ بود ، به پیج پسرش نرسید. راستش دیدم آخر ساله داشتم به دسته گلای آقا پسر عسلم فکر می کردم. دیدم کلا امسال زیاد بشکن بشکن داشته که گل سر سبد همشون شکستن تلویزیون بود. خدا رحم کرد رو خودش نیفتاد،کل هفته از قاقا لیلی خبری نبودو اسباب بازی دلخواهش هم مصادره شد تا دیگه با تلویزیون شوخی نکنه. 
27 مهر 1391

اوخ شدم زنبور نیشم زد!

  هفته ی قبل رفتیم سه هزار( ییلاق شهسوار) . خیلی خیلی خوش گذشت. دو هفته قبل نامزدی دایی رهی بود با بهار جون و خلاصه جمعه با خاله بیتا و خاله میترا و دایی رفتیم گردش. رودخونه ی سه هزار آبش یخ بود(-۲). محشر بود اما آخرش دو تا مصدوم داشتیم: امیر و پارسا. هر دوتاشون رو زنبور نیش زد . امیر رو سرش و پارسا زیر پلکش. چه ناز کشونی داشتیم تا ساکت شن. مسافرهای بغل دستمون هندونه ی خنک آوردن براشون. کلی هم گوجه سبز تو مشتاشون گرفتنُ و هی میگفتن شما نخوریدو شما... تا حالا فقط تو کتاب زنبور دیده بود اما الان دایم داره از تجربه اش حرف میزنه. مامان فداش ...
27 مهر 1391

مهد

  امسال روز تولدش یعنی ۱۷ فروردین بردمش مهد. خودم رفتم تو دفتر مهد. وقتی دید من چند دقیقه نیستم فوری اومد و گفت بهت نمیگم منو نذار در نرو!   خلاصه چند روز رفتم باهاش موندم تا عادت کنه. یه پسر دیگه هم بود به اسم علی که چون مامانش دو قلو داشت یه قلش را میذاشت مهد. از قضا علی آقای مهد ما هم مریض بود و پسر ما هم بی نصیب نموند.  ده روزی رفتیم خونه ی مادر تا خوب شه. آخه مامان صبح تا غروب کلاس داشتم. حدود یک سال مریض نشده بود وقتی هم شد حسابی خلاصه تو ماه اول فقط ده روز رفته. تا ماههای بعد مامان آزاده با گزارشهای بعدی ، همین جا    ...
27 مهر 1391

حموم میام شامپو نزنیا!!!!!!!

  این تیکه ی جدید امیر تو یک ماه گذشته است. هر وقت میخوایم ببریمش حموم  با اصرار میگه که شامپو نزنیم. انواع شامپوها را با چشم باز رو سرمون امتحان میکنیم که که بگیم چشمو نمی سوزونه اما انگار نه انگار حالا مامان چیکار کنه؟ ...
27 مهر 1391

سال تحویل

  امسال خیلی ذوق کرده بود که میخوایم هفت سین بچینیم. اما تا سال تحویل بشه ما بجای هفت سین هفته بیجار داشتیم. اسپند ها تو یه چشم به هم زدن با سمنو قاطی شد.. سکه ها را انداخت تو تنگ ماهی.. سنجدها را هم چند تا میل کردن. چند تا انداختن تو چای و.... 
27 مهر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Kids' Zone می باشد